داستان زنی که سفیده تخم مرغ را بر جامعه خود ریخت تا معشوق خود را متهم کند

زنی را در نزد عمر اوردند که دامن مردی انصاری را گرفته بود و آن زن به آن جوان انصاری عاشق شده بود پس تخم مرغی گرفت و سفیده آن را بر جامعه خود و میان پاهای خویش ریخت پس به نزد عمر امدوگفت یا امیر این مرد مرا در فعلان موضع گرفت و با من زنا کرد و اینک منی اوست که بر لباس و میان رانهای من شاهد گواه است عمر خواست ان مرد انصاری را عقوبت کند
گفت عجله نکن شاید این زن حیله کرده باشد
سپس فرمود اب جوشیده حاضر کنید که در حال جوشیدن باشد ️

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *