دکلمه
اتاق سرد آبی ـ فصل پنجم(پایانی)
بم میگن دیوونه
چون من هر شب میبینمش هنوز
وایستاده گوشه اتاق، رو به دریا
می رقصه
یه دیوونه ای با رنگ آبی روی دیوار دریا کشیده
دریاش نهنگ نداره نهنگاش رفتن
نمیدونم کجان نمیخوامم بدونم کجان
اما هنوز من هر شب همه که میخوابن میبینمش
می رقصه واسه من می رقصه
با یه آهنگی که فقط خودمون سه تا می شنویم
من و اون و دریا