ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞﻫﺎﯼﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻧﯽ
با معنی و مفهوم
حرف (م؛ن)
√√ م
مهمون، اول شو طلا، دوم شو نقره، سوم شو مرس، چهارمشو خرس
مهمان در اول شب مانند طلا عزیز است، در شب دوم مانند نقره گرامی، در شب سوم مانند مس کم بها و در شب چهارم مانند خرس پر زحمت است
ماهی دِریو دِله، جِفتی چنهِ؟
ماهی در دریا جفتی چند؟ (در توصیف برخی معاملات میآید) اگر کسی بخواهد جنسی را ندیده بخرد یا به کسی بفروشد، طرف، این مثل را به کار میبرد که چگونه میشود ماهی صید نشده را قیمت گذاشت؟
موقع کار، حسن براره؛موقع مِزد، حسن دِزده
سو استفاده از دیگران
ملّا ماست بخرده
شیخ ماست خورد
کنایه از انجام کار سخت
مِفت ملّا گیر بیارده، بامشی کِته وِسه خط کِنده
شیخ رو مفت گیر بیاورد، برای بچه گربههاش هم تقاضای خط و دعا میکند
در صورت رایگان کردن چیزی، از آن سواستفاده میشود
ملّایِ موس واری صافه
مانند ماتحت شیخ تمیز است
مَگِر مکه مِلکه؟
مگر سرزمین مکّه است؟
جا برای استفاده زیاد است و نباید همان جایی که دیگری برگزیده را اشغال کنی
√√ ن
نا کِشنه، نا مِردال کنده
نه میکشد (حلالمیکند) نه مردار میکند
تکلیف دیگران را مشخص نکرده و آنها را دو دل میگذارد
نتومبه بَتومبه؛ جان راحت یک کلمه
نمیتوانم گفتم جان راحت است بایک کلمه
فلانی نر و ما نکانده
برای فلانی نر و ماده فرقی ندارد
نه درسر کلای و نه در پای کفش در عقب درم
کنایه ازفلاکت وبیچیزیودرعینحال بیخیالی گوینده است