ایما فکر کرد تحملکردنِ توامان چند درد و مصیبتِ پخششده در کل امورات زندگی، راحتتر از تحمل یک درد متمرکز است وقتی همهی بدنت درد کند راحتتر تحمل میکنی، نسبت به وقتی که تخم چشمت یا حتی نوک شست پایت به سوزدرد افتاده بنا بر این قانون نانوشته میشود کل یک جامعه را با مصیبتِ منتشر، به مویهای ریز و پیوسته و بیآزار، دور هم نگه داشت؛ طوری که نه آبها از آسیاب بیفتد و نه نیفتد
زهرا عبدی
تاریکی معلق روز
Channel
️