با باران می بارم
و با تو سرازیر می شوم
به دشت نابِ احساس
آنجا فصل ها در گذرند
زمستان که گرمِ همیم
بهار اما
فصل شکفتن و گل دادن است
با هم می شکفیم و گل می دهیم
آنگاه
تابستان با همه ی سبزی اش
به سراغ یکی شدنمان
می آید و ما
تا پاییز دگر
همچنان عاشق هم می مانیم
وحید معتمد نژاد