داستان آموزنده
عاقبت ظالم
انوشیروان را معلمی بود،
روزی معلم او را بدون تقصیری بیازرد، انوشیروان کینه او را در دل گرفت تا به پادشاهی رسید،آن گاه از او پرسید
چرا بی سبب بر من ظلم کردی؟
معلم گفت
چون امید آن داشتم که بعد از پدر به پادشاهی برسی، خواستم که تو را طعم ظلم بچشانم تا در ایام سلطنت به *ظلم اقدام نکنی
️حکومت با کافر میمونه ولی با ظلم نمیمونه اینو مطمئن باشید
️هر روز با بهترین داستانهای ڪوتاه و خواندنی با مطالب زیبا همراه ما باشید
️ ️ ️ ️
لحظاتی خوش با کانال
مطالب آموزنده
️ ️ ️ ️