■ هیچ
شما هیچچیز نیستید ممکن است اسمورسم معتبری داشته باشید، ثروت کلانی داشته باشید، قدرت و شهرت داشته باشید؛ ولی باوجود همه این وسایل دفاعی، ایمنی و حفاظتی، واقعاً هیچچیز نیستید شما ممکن است نسبت به این خلأ و چیزی نبودن کاملاً ناآگاه باشید، یا ممکن است عمداً نخواهید نسبت به آن آگاه گردید؛ ولی واقعیت این است که بههرحال خلأ در شما وجود دارد؛ حالا برای مواجه نشدن با آن هر کاری دلتان میخواهد بکنید شما ممکن است بکوشید تا به طرق غیرمستقیم و به راههای زیرکانه از آن بگریزید؛ مثلاً از طریق اعمال خشونت فردی یا دستهجمعی، ستایش یکچیز بهصورت فردی یا گروهی، پر کردن ذهن خود با دانشها و اطلاعات وسیع، سرگرم کردن خود با انواع تفریحات و مشغولیات؛ ولی چه در خواب و چه در بیداری، خلأ همیشه آنجا است در وجود شما شما تنها زمانی میتوانید آن خلأ و ترس حاصل از آن را درک کنید که نسبت به شکلها و وسایل مختلف فرار، یک آگاهی وسیع و انتخابنشده پیدا کنید ارتباط شما با خلأ ارتباط با یک پدیده جدا از آن نیست در کیفیت آگاهی انتخابنشده و بدون دخالت «خود»، مشاهدهکننده ای جدا و متفاوت از خلأ وجود ندارد تا خلأ را مشاهده کند؛ و چون مشاهدهکننده جدا از خلأ وجود ندارد، خودِ خلأ وجود ندارد شما و خلأ یک پدیدهاید، شما و «هیچ» یک جریان واحدید، نه متفاوت و مجزا اگر شما بهعنوان فکر کننده از آن خلأ هراس داشته باشید و بخواهید آن را از بین ببرید، در آن صورت هر حرکت و برخورد شما با آن منجر به ایجاد توهم و نتیجتاً ستیز، تضاد و رنج بیشتر خواهد شد زمانی که شما این حقیقت را کشف و تجربه کنید که خلأ یعنی خود شما، ترس یکباره و بهکلی از بین رفته است؛ زیرا ترس هنگام وجود دارد که فکر کننده، خود را جدا از فکرهایش میبیند «مثلاً از فکر تهی بودن» و در آن صورت میکوشد تا به طریقی با آنها ارتباط برقرار کند یا آنها را از بین ببرد؛ و تنها در صورت کشف و درک آن یگانگی و خروج ذهن از احولیت است که امکان آرام بودن برای ذهن وجود دارد و در این آرامش است که حقیقت شکوفا میگردد
جیدو کریشنامورتی
حضور درهستی