ضرب المثل کردی
پناه میبرم به خدای حبیب نجار
ضرب المثل
داستان ضرب المثل
پادشاه به نجارش گفت باید تابوتی از خوشه گندم برایم بسازی و گرنه اعدامت میکنم و حبیب نجار این کارو بلد نبود
نجار آن شب نتوانست بخوابد
همسر نجار گفت
مانند هرشب بخواب، پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار
کلام همسرش آرامشی بر دلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شدو خوابید
صبح صدای پای سربازان را شنید،چهره اش دگرگون شد و با ناامیدی، پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد و با دست لرزان در را باز کرد ودستانش را جلو برد تا سربازان زنجیر کنند دو سرباز باتعجب گفتند
پادشاه مرده و از تو می خواهیم تابوتی برایش بسازی،چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت،همسرش لبخندی زد وگفت
مانند هرشب آرام بخواب،زیرا پروردگار یکتا هست و درهای گشایش بسیارند
این ضرب المثل میان کردها هست پناه میبرم به خدای حبیب نجار چون این نجار اهل کرد میباشد
معناوکاربردمثل ها
حکایات واشعارزیبا
️
️ ️