گفت اى سامرى…

بِسمِ اللّه الرَحمنِ الرَحیم
سامری
قَالَ فَمَا خَطْبُکَ یَا سَامِرِىُ‏۹۵طه
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ یَبْصُرُواْ بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَهً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَکَذَ لِکَ سَوَّلَتْ لِى نَفْسِى۹۶طه
گفت اى سامرى (منظور تو از) این کار (و فتنه‏) بزرگ که کردى چیست؟
(سامرى) گفت من به چیزى پى بردم که (دیگران) به آن پى نبردند، پس من مشتى از آثار رسول (حقّ) را بر گرفتم، پس آن را (در گوساله) افکندم و این گونه نفسم این کار را در نظرم بیاراست (و فریب داد)
در کتاب «احتجاج طبرسى» آمده است که وقتى حضرت على (ع) بصره را فتح کرد، مردم دور آن حضرت را گرفتند تا سخنان او را بشنوند، چشم حضرت در میان مردم به حسن بصرى افتاد که مینوشت
امام (ع) به او فرمودند چه مى‏ کنى؟ عرض کرد سخنان شما را مى‏ نویسم تا براى دیگران بازگو نمایم امام (ع) فرمودند آگاه باشید که هر قوم و جمعیّتى یک سامرى دارد و تو اى حسن سامرى این امّت هستى، تو از من آثار رسول خدا را مى‏ گیرى و با هواى نفس و تفسیر به رأى خودت، مکتب تازه‏اى می‏سازى و مردم را به آن فرا مى‏ خوانى
پایگاه درسهائی ازقرآن استادقرائتی

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *